پارک جنون

Sólo me importa amarte

پارک جنون

Sólo me importa amarte

پروانه...

سلام...

از دیشب تا الان خیلی فکر کردم ، سعی کردم که با موضوع کنار بیام

و هم راه که خیلی وقته توش گم شدم رو پیدا کنم...برمیگردیم به بحث

کودک دورن و این حرفها ، 2 سال پیش من یک اسمی

داشتم و بیشتر لقت آقا گرگه رو بهم میدادن ! شاید الان بهم بخندید

یا شاید فکر کنید که گذشته من خیلی نفرت انگیزه ! نه اینطور نیست

بالاخره همه یکهو آدم خیلی خوب یا خیلی بدی نمیشن

کسانی که خوب هستن و خوبی رو تقلید نمیکنن بلکه می آفرینند

باید بد بودن رو در حد زیادی تجربه کرده باشند تا دیگه بهش آلوده نشن

همین واکسنی که ما رو از مریضی ایمن میکنه زاتش ماله همون ویروسه

بله من اعتراف میکنم یک زمانی من با همین پسرخاله با یک دبیرستان

دعوامون شد ! ولی الان دیگه بچه خوبی شدم اون موقع هم بچه خوبی بودم

فقط بی رحم بودم یک مقدار ! حالا بگذریم 2سال پیش قرار شد که دیگه

بشم یک پسر خیلی خیلی خوب و برم دنبال علاقه ام که ادبیات و تدریس باشه

واسه همین شاید همه فکر میکنن که من جلو تر از سنم هستم یا تجربیات زیادی

دارم چون هیچ وقت ترسی از فهمیدن نداشتم و همه چیز را تجربه کردم ولی بهشون

آلوده نشدم حالا بعد این دوسال بیشر به پروانه علاقه مندم همه زندگیم شده پروانه

و خوب دیگه شیطونی نمیکنم دیشب هم که این اتفاق افتاد دلم نمیخواست

بیفته ولی دیگه شد ...

اینکه میگم اینجوری فکر نکنید که من آدم اهل دعوا بودم و اینها

خیر...

دیگه هر چی بوده فراموش شده...

به هر تقدیر بر میگردم به دنیایی پروانه ای خودم

ا؟ چرا میخندی خوب...

مگه پروانه چه ایرادی داره...

خیلی هم قشنگه کودک درونم هم دوستش داره...