پارک جنون

Sólo me importa amarte

پارک جنون

Sólo me importa amarte

مشق

سلام…

گاهی وقتها اینقدر دلم میگیره که از همه دل میبرم و از تنهایی هم دلم میشکنه !

نمیدونم چه میشه کرد ! اصلا نمیدونم که قراره دقیقا چی بخوام !

بیاد صبر کرد… صبر … صبر …صبر…

صبرم خیلی کم شده ! شاید چون چیزایی رو فهمیدم که نباید میفهمیدم !

چیزایی که همه از فهمیدنش میترسن… به هر تقدیر…

باید دل کند ! نباید دلبست به هیچ چیز ، هیچ وقت…

نباید وابسته شد… هیچ وقت و به هیچ چیز…

مگر اینکه جزو خودت باشه و دست خودت باشه بودن یا نبودنش…

اینم از حس امروز…

———————–

شب دوم…

سلام sevda 

امیدوارم که مثل همیشه خوب و خوش و سلامت باشی….

دلم گرفته سودا… امشب بر خلاف همیشه دلم برای عشق تنگ شده…

برای بودن !برای با هم بودن…مثلا فکر میکنم به عشق سابق که الان یک خانواده داره…

منم اینجا هنوز اندر خم یک کوچه ام ! 

یادش بخیر همیشه این شعر رو با هم میخوندیم از تنصیف های قدیمیه…

او قرار جان من بود. یار هم پیمان من بود. از برم او را ربودی.

درکنار او غنودی. من رفتم و تو آمدی. آتش به جان من زدی …

اون موقع ها نمیفهمیدم چرا اینقدر این شعر رو وقتی میخوندم دوست داشت…

شاید میدونست که میخواد بره…

امیدوارم یک روز بتونم عاشق درستی باشم و اون رو با تمام تلخیش فراموش کنم..

sevda دلم خیلی گرفته… 

شب بخیر…

——————–

شب سوم…

درود بر تو 

خوبی؟ امشب اصلا حالم خوب نیست… حواس پرتیم به اوج رسیده…

یادم نیست امشب برات نظر دادم یا نه ؟

دلم برای نوازش تنگ شده… برای صداقتی که دو تا عاشق واقعی به هم دارند

میدونی sevda ایننقدر دروغ و دو رویی تو این زمونه زیاد شده که نمیشه آدم حتی 

به چشمای خودش اعتماد کنه… اگه یک روز عشقی پیدا بشه که همه این راستی ها و درستی ها رو

داشته باشین هر دو باهم … دنیا خیلی قشنگ تر میشه نه ؟؟؟

ببخشید قرار بود آپ باشه نه حرف دل…

خوب از اول میگم…

دی شیخ همگی گشت با چراغی گرد شهر… کز دیو و دد ملوم و انسانم آروزست

گفت می یافت نشود گشته ایم ما… گفت آنچه می یافت نشود…

آنم آرزوست…

شب بخیر…

—————–

شب چهارم…

خوب امشب دیگه بر میگردی …

یک آپ ناز وبعدش هم شب بخیر

>>اگر عاشق باشی

شب هنگام را غنیمت میدانی !

شب با عاشقان پیوند دیرین دارد

دلشان را با هر آنچه در آسمان شب می بینند

پیوند میدهند !

با ستاره میدرخشند

و برق نگاه یار تجسم میکنند !

با ابرهای سنگین همزاد میشوند

اگر ببارند ، اشک میبارند چونان

وگر نبارند غم در دل فزون کنند !

با نسیم شبانه ، پیغام دلدادگی به گوش دلدار رسانند …

قاصدکی همراه نسیم

به کویش روان گردانند

و او از پیغام لبریز عشق گردد !

شب رازها نهان دارد

شب محرم انسانهای پاک

شب شور مجنون

شب بیتابی لیلی

در خود پنهان دارد !

شبت را زنده نگه دار .

———–

ببخشید که دیر شد میخواستم اینجا برات بگذارم که هم خصوصی باشه و هم آپ باشه…

البته با مقداری دخل و تصرف دوباره…

تا بعد !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد