پارک جنون

Sólo me importa amarte

پارک جنون

Sólo me importa amarte

هیچی !

من سعی ام رو کردم... تو که شاهد بودی و دیدی...

دیدی من هر کاری از دستم بر اومد تا انجام بدم تا از این حال و هوا در بیام...

حتی هدفم هم پیدا کردمو حتی از پیر و جوان سوال کردم...

ولی ...

ولی آخرش که چی ؟ فرض بر این که همه اینهایی رو هم که میگی به دست اومد...

آخرش که چی ؟

دلم دیگه هیچی نمیخواد...

حتی مرگ رو !

پ.ن۱ : چون مست شدیم ٬ هر چه باد و باد...

پ.ن۲ : اگه هنوز زنده ام یک علت داره ...

پ.ن۳ : شاید فردایی نباشد...

پ.ن۴ : گله نکن ٬ خواهش میکنم ....

پ.ن۵ : دیگه باورم شد... باور کن که باورم شد ...

پ.ن۶ : دیگه مهم نیست ٬ هیچی...

پ.ن ۷ : و هزاران پی نوشت دیگه ....

نظرات 3 + ارسال نظر
saghar چهارشنبه 21 مرداد 1388 ساعت 11:25 ب.ظ http://delneveshte24.blogfa.com

salam
weblog khobi dari
movafagh bashi

خانمی پنج‌شنبه 22 مرداد 1388 ساعت 01:52 ب.ظ http://sshh.blogsky.com

اولا که ما هیچ سعی ای هم نکنیم

باید مطمئن باشیم که داریم پیش میریم

ادیسون از ۲۰۰۰تا آلیاژ (یادم نمیاد داستان دقیقش شما بخشید اگه ناقص صرفا برای یاد آوری:)

۵۰۰ تاش رو امتحان کرد بعد یکی از شاگرداش گفت استاد ول کن دیگه ما به هیچ نتیجه ای نرسیدیم

هیچ اتفاق خاصی هم نیوفتاده

بعد ادیسون گفت:الان حد اقل میدونیم که ۵۰۰ آلیاژ وجود داره که به درد ما نمی خوره!!

شما هم این قدر نا امید نباشید بالاخره یه چیز هایی

فهمیدید با این سعی و تلاشتون بهتره به این یقین داشته

باشید که همه چیز مفید و خوب بوده و خوب هم داره پیش میره

همین که هدفتون رو پیدا کردید کلی سئوال کردید همینه !...

قرار نیست یه روز از خواب بیدار شید و ببینید یه معجزه رخ داده

همین طور ایمان داشته باشید تا ببینید بعد از یه مدتی

بدون این که خودتون بخواین همه چی خوب میشه

میدونم چقدر خسته کنندست!ولی آیا کار دیگری هم میشه کرد؟
.....................................

چو فرادا شود فکر فردا کنیم ....

به آخرش کاری نداشته باشید (فعلا البته چون شما هنوز به شروعش هم شک دارید :) )

پ.ن۱:مست نشیم!!!

پ.ن۲:سعی کنید علت هاش رو بیشتر کنید

این جوری همه چی لذت بخش میشه


پ.ن۳:شاید هم باشد

پ.ن۶:همه چی مهم....همه چی...بیشتر از همه چی...

هم چیز هایی که هست هم نیست

هم چیزهایی که قرار باشه و قرار نباشه...

توی دنیای هرکس کوچک ترین ها هم مهم...

فعلا خداحافظ!:)

sevda جمعه 23 مرداد 1388 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.bachehayekhordad.blogfa.com/

مهربانم...شوق پریدن به کجا؟؟؟
در کنار تو هنوزم...قفسی هست مرا...
که به صد باغو گلستان ندهم یک کنجش...
خوب یا بد من معلوم است...
یاد تو بودو نبودم که خودش معلوم است...
پس اگر یاد تو در دل ننشستست هنوز...
من چرا اینجایم؟؟؟

......سلام فرزادی...بابت تاخیرم عذر می خوام...مثل همیشه فوق العاده بودی...اما از این گلایه ها نکن...دل sevda میگیره...ممنون که منو یادت نرفتو بهم سر زدی...
آپیدم...هم خودمو...هم وبلاگمو...منتظرتم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد