سلام...
دلم می خواد بی مقدمه یه چیزایی بگم
چیزایی که نه شعرند نه واژه های خوشگل دارند نه حرفای ماندگاریند،می دونم خیلی سخته اما
سعی کنم اینارا تو ذهنم نگه دارم اما از این هزاران هزار کتاب از حرفهایی که توی دلم هستش
دارم اسم روی جلد اون کتابها رو براتون میگم !
این روزا بد جوری دلم تنگه... اینقدر دلم تنگه که نمیتونم بگم چقدر !
نمیدونم ٬ خودم هم نمیدونم چر یکهو افتادم توی این همه دلتنگی !
من به این باور و اعتقاد رسیدم که روزگار خیلی کارا میتونه بکنه اگر که ما آدم ها اونقدر قوی
نباشیم برای مبارزه با اونها روزگار پیروز میشه و مثل اوایل هزار سال پیش همه چیز آدم رو
غارت میکنه و میبره مثلا *** ازش بگیره شاید روزگار جون
منو بخواد الان بگیره شاید... روزگار محبت یکی رو ازش بگیره قلب سپیده کسی رو ازش بگیره
اما اینها بستگی به مقاومت طرف در برابر روزگار داره ! چرا چون اگه کسی قدرت مقابله با
حوادث رو داشته باشه اینقدر دلش بزرگ باشه که سیاه نشه اونقدر دنیا دیده باشه که مفترین
چیز چوب حراج به زندگی اش نزنه !
انتخاب خود آدمهاست !
این روزا هم من دارم به سختی نفس میکشم ! اما کسی نیستم که خاکریزم رو به این
سادگی ها تسلیم کنم شاید داد بزنم شاید فغانم سر به آسمون بکشه ولی ...
توی اصل قضیه فرقی نمیکنه من قیمتم پایین نیست !
یه شعر میگذارم به زبان روسی اگه حالش رو داشتم فردا ترجمه میکنم
هرچند در ترجمه شعر های خارجی به فارسی لطافتشون رو از دست میدن
مثل ترجمه فارسی به زبانهای دیگه !
فرزاد سلام!
ممنون که بهم پیشنهاد کردی!
تلاشمو میکنم!
حالا دیگه کلاغی باشم!!
منتظر کمکهات هستم!
آپ خوبی بود