**** لینک عکس خراب شد !!! *******
سلام...
پست رو با یه بیت شعر از حافظ شروع میکنم
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریاد رسی میآید
خیلی وقت بود به خاطر امتحانات و گرفتاری های اخیر از شعر دور شده بودم توی برره هرچند
که تنها هستم ولی خوب خیلی جای داره که بتونی به کارایی برسی که وقتی توی جمع هستی
نمیتونی انجام بدی برسی...
معمولا من وقتی توی خونه هستم بیشتر از یک ساعت نمیتونم تمرکز کنم ...
ولی توی برره n زمان میتونم بشینم و تمرکز کنم
دیروز با یکی از دوستانم رفتیم کوه ساعت 4 و نیم پای کوه بودیم هشت و نیم رسیدیم قله
یک عکس از قله هم گرفتم که
میگذارم اینجا !
از اون بالا همه شهر پیدا بود
و دودی که روی شهره از توی عکس
هم پیداست دیگه چه برسه به
اونجا که بودی...
من ارتفاع رو خیلی دوست دارم
از بچگی عاشق ارتفاع بودم
دیروز هم اونجا لب کوه نشسته
بودم پایین رو که نگاه میکردی
آدم ها که پیدا نبودن ولی ماشین ها و اتوبوس ها اندازه یک مورچه بودن خیلی ارتفاع هیجان انگیزی بود خلاصه...
یادش به خیر اون موقع ها که صخره نوردی میرفتم...
دیروز به یاد قدیما یکم صخره نوردی هم کردیم اما خوب چون وسیله نداشتیم
از جاهایی رفتیم که جای دست داشت اگه که میخ و طناب داشتیم می شد که از جاهای
صاف صاف هم رفت ...
به هر تقدیر...
قراره گذاشتیم که با همین دوستم هر پنجشبنه بریم واسه کوه...
پی نوشت : یک متنی همینجوری ازش خوشم اومد میگذارم آخر پست...
پی نوشت 2 : کشت منو این مچ درد...
پی نوشت 3 : زبان فنی رو قبول شدم ! اونم با 17
............................
صدایت نمی کنم
مبادا به یاد اوری بی کس غریبی را که روزگاری تو همه کس ان
بودی
نگاهت نمی کنم
مبادا چشمانی را به یاد اوری که تمام لحظاتش از دوری تو
گریان بود
تو را در فراموشی ساختگی ات رها می کنم ...
و میدانیم که هنوز مرا
به یاد داری ...
چون باغبانی که هیچ گاه
نهالی را که با دستان خویش
کاشته
فراموش نمی کند
و همین برایم کافیست...
سلام علیکم
همین ۸۰ تا۸۰ تا کامنتت گداشتنت منو کشته.........
خوبی؟؟؟؟؟؟امتحانا تموم شدن حالت بهتره ها...نگو نه...
راستی ۴ صبح رفته بودی کوه؟؟؟؟؟؟؟اااااااااااااااااا